آرشيو وبلاگ ![]()
رفاه اجتماعی مباحث جامعه شناسی و مبانی نظری مرتبط با رفاه اجتماعی پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:, :: 19:24 :: نويسنده : حمید
2-1-2- برنامه ریزی 2-1-2-1- برنامه ریزی از نظر لغوی
« بررسی فرهنگ واژگان ، ایجاد سردرگمی می کند . در برسی فرهنگ واژگان انگلیسی آکسفورد یا و بستر آمریکایی ، واژه ی "Plan" چندین معنی متمایز دارد . به طور ویژه نام این واژه می تواند به معنای بیان فیزیکی چیزی باشد . مانند یک طرح یا ترسیم یا نقشه یا « روشی برای انجام کار » یا « آرایش منظم بخش های یک هدف ویژه ». که معنای نخست ، به طور ویژه ، کاملا متفاوت از بقیه است » ( سیف الدینی ،32: 1381).
2-1-2-2 - برنامه ریزی از نظر مفهومی
«پیش از ورود به بحث اصلی لازم است تعاریفی از برنامهریزی ارائه شود.گرچه از برنامه و برنامهریزی تعاریف
مختلفی شده است ولی می توان گفت که در این مورد وحدت نظر وجود دارد که برنامهریزی کوششی است
سازمان یافته و آگاهانه برای انتخاب بهترین وسایل ممکن به منظور رسیدن به اهداف یا هدف مشخّص.برنامهریزی عملی آگاهانه است که با استفاده از حدّاکثر امکانات در کوتاهترین زمان برای رسیدن به
هدف یا اهداف مشخّص و معیّن شکل می گیرد»(لطیفی ، 148: 1379)
واترسون میگوید:«برنامه یعنی مجموعه بهم پیوسته اهداف و وسایل توسعه بهینه یک واحد اقتصادی
که متضمّن اولویتهای تعیین شده از طرف برنامهریزی و اجبار ها و محدودیتهای اجتماعی موجود(واحد
اقتصادی ممکن است یک بنگاه،یک کشور یا چند کشور باشد
وایدوسکی معتقد است : برنامهریزی توانایی کنترل آینده به عنوان نتایج منطقی عمل زمان حاضر است.
مک لوهین میگوید:برنامهریزی کنترل دگرگونی و ایجاد تغییرات مطلوب می باشد.
مک کی برنامهریزی را به صورت زیر تعریف میکند :
خلق قبل از اتّفاق( عمل) [.creatcd before it be done]
از دیدگاه سیستمی نیز برنامهریزی عبارت است از علم و اداره ی سیستمها برای بهبود زندگی انسان ها (لطیفی،148 :1379 )
« ... واژه برنامه ریزی چندین واژه دیگر را نیز تداعی می کند ، مانند نظم ، هدف ، زمانبندی ، ابزار و اجرا » (حسین زاده دلیر، 3 : 1388).
« کوششی که در جهت انتخاب بهترین برنامه ها برای رسیدن به هدف های مشخص صورت می گیرد ، برنامه ریزی نام می گیرد »(شیعه ،85 : 1385 ).
«1 - برنامه ریزی عبارت است از :
-تلاش هدایت شده سیستماتیک مشخص کننده هدف یا اهداف آینده
-روش حداکثر استفاده از منابع موجود.
برنامه ریزی عبارت است از تجسم و طراحی وضعیت مطلوب در آینده و یافتن و ساختن راهها و مسائل که رسیدن به آن را فراهم آورد .
برنامه ریزی ، متضمن انتخاب شاخه ای از میان رشته های آینده کار برای مبادرت به آن ، به طور کامل و برای هر سازمان یا بخش داخلی آن است .
برنامه ریزی عبارت است از تصمیم گیری از پیش ، نسبت به اینکه چه کاری چگونه ، چه زمانی و توسط چه کسی بایستی انجام شود » ( موسوی شاهرودی، 112: 1388).
چدویک معتقد است:برنامهریزی فرآیندی است دربارهی نحوه فکر کردن و جامه ی عمل پوشاندن به آن.
پیر ماسه (pieere Masse) برنامه را چنین تعریف می کند: برنامه عبارت است از مجموعهای از اعمال همساز و به هم پیوسته.(لطیفی،1379)
« برنامه ریزی نوعی تفکر در باره مسائل اجتماعی ، اقتصادی ، کالبدی که جهت گیری و آینده نگری به صورت عملی در روابط ، اهداف و تصمیمات همه جانبه دار بوده و به شدت در زمینه خط مشی و برنامه از جامعیت برخوردار باشد » تعریف می گردد ( Friedman ، 61 : 1964 به نقل از زیاری: 1388).
برنامه ریزی یعنی یک نظام تصمیم گیری برای تعیین خط مشی به منظور دستیابی به هدف غائی در رابطه با نیاز های آینده تعیین می شود (زمردیان ،12 : 1364 ).
« برنامه ریزی عبارت است از پویش ، هدایت عقلانی مکانیزم تصمیم گیری در امور توسعه اقتصادی – اجتماعی در ابعاد زمانی بلند مدت ، میان مدت و کوتاه مدت به منظور بهره برداری منطقی و هماهنگ از امکانات و منابع در جهت تامین نیازمندیهای عمومی و اساسی جامعه » (آسایش،2 :1388 ) .
« برنامه ریزی به گفته پو رویت [K.Porwit] مجموعه اقداماتی است که برای رسیدن به اهداف معینی انجام می گیرد . به عبارت دیگر برنامه ریزی اقدام نظام یافته است که چند هدف ویژه را نشانه گرفته است، در نتیجه لازم است که :
الف) اهداف کلی مشخص باشد.
ب) راه های مختلف ممکن برای رسیدن به چنین اهدافی را تشخیص داد .
ج) منابع موجود برای رسیدن به چنین اهدافی شناسایی شود .
پ) بررسی شود که آیا برخی از راه های رسیدن به اهداف ممکن است یا نه .
ه) اگر برخی از منابع مورد بهره برداری کامل نباشد یا برای اهداف مورد نظر کافی نباشد ، اهداف مورد تجدید نظر قرار گیرد .
و) مناسب ترین مسیر حرکت انتخاب شود ( یعنی بهترین مجموعه اهدافی که با منابع موجود قابل تحقق هستند ).
ز) ابزارها برای اجرای برنامه نهایی انتخاب شده سازمان داده شوند .
ح) فرآیندهای اجرا در نظر گرفته شود تا کمبود های نهایی ، مشخص شده و اقدامات تطبیقی و تصحیحی به عمل آید ( آر . بی ، میسرا ،89 به نقل از آسایش،4 :1388).
همچنین برنامه ریزی « روندی برای تغییر هدفمند و یک واکنش منظم و با قاعده که برای حل مسائل موجود در یک سیستم اجتماعی و دستیابی به یک سری اهداف جهت ایجاد دگرگون و بهسازی آینده آن سیستم استفاده می شود » تعریف می شود (آسایش،4 :1388) .
« در واقع برنامه ریزی به معنای کار عقلانی ، منظم ، سنجیده در زمینه فرآیندهای منطقی دستیابی به سیاست های مناسب و نیز فرآیندهای سیاسی-اداری است که از طریق آن سیاست های نهایی انتخاب و به اجرا گذاشته شود » ( مک لیرد ، 1380: 143 ) ( به نقل از فصلنامه علوم اجتماعی شماره 44،163).
« برنامه ریزی عبارت است از یک نظام تصمیم گیری جهت تعیین خط مشی به منظور دستیابی به هدف هایی که در رابطه با نیازهای آینده تعیین می شود » ( زمردیان ،240: 1364).
« برنامه ریزی عبارت است از محاسبات مقدماتی جهت تحصیل بهترین سطح تولید و تصمیم گیری و نظارت و کنترل در اجرای آنها » ( همان ،240).
« میلر برنامه را چنین تعریف می کند " هر فرایند دارای سلسله مراتب در یک ارگانیسم که بتواند نظم و ترادف اجرائی را کنترل کند برنامه نام می گیرد " . برنامه را به شکل زیر نیز [ می توان تعریف کرد]: نمایش منظم و با رعایت سلسله مراتب فعالیت های مربوط به هم و مربوط به یک رشته تصمیمات منظم و مرتبط بر حسب دوره های زمانی مختلف به عبارت دیگر برنامه گاهنامه تصمیمات منظم بر اساس سلسله مراتب عملیات است » (معصومی اشکوری، 77-76: 1376).
« برنامه ریزی به مثابه یک فعالیت کلی ، اهداف مشخصی و به هم مرتبطی را جهت توسعه متعادل و هماهنگ ارائه می نماید » (همان، 84 ) .
« برنامه ریزی روندی برای تغییر هدفمند و یک واکنش منظم و با قاعده است که برای حل مسائل موجود در یک سیستم اجتماعی و دستیابی به یکسری اهداف جهت ایجاد دگرگونی و بهسازی آینده آن سیستم استفاده می شود » ( همان، 84).
« برنامه ریزی عبارت است از فرآیند پیش بینی انجام فعالیت هایی در آینده مشخص بر اساس پدیده های گذشته ( رویدادها و روندها ) با در نظر گرفتن حال و احتمالات آینده به منظور تحقق هدف های معین »
( همان ،84).
« برنامه ریزی ، روند فکری و تصمیم گیری برای یافتن مجموعه اقداماتی است که در دستیابی به هدف یا اهدافی از پیش تعیین شده » ( صرافی ،153 : 1377) .
برنامه ریزی فعالیتی است که جهت رسیدن به هدف خاصی طرح ریزی شود. ( هیلهورست ،150 ).
« داکین می نویسد : برنامه ریزی کوششی برای کنترل نتایج کار در آینده است»( سیف الدینی ،30: 1381).
هند لر برنامه ریزی را این گونه تعریف می کند : عمل سنجیده اجتماعی و یا فعالیت سازمان یافته ، برای تهیه راهبردی بهینه از اعمال آینده ، به منظور دسترسی به رشته ای از هدف های کلی آرمانی در راستای راه گشایی برنامه ریزی ، با قدرت و تعهد منابع همراه است تا مرحله اجرایی را امکان پذیر سازد »( همان ، 30) .
پیت و هارت ویک، برنامه ریزی را اینگونه تعریف می کند « برنامه ریزی ، به عنوان فعالیتی همگانی فراهم آوردن سلسله ای از کارهای منظم است که به دسترسی به هدفی کلی و یا هدف های کلی بیان شده می انجامد ، شیوه های اساسی آن ، جمله های نوشتنی است [ در مقایسه با نقشه ] در صورت نیاز ، با پیش بینی های آماری ، توضیحات ریاضی ، ارزیابی های کمی و نمودارهایی که روابط بین بخش های گوناگون طرح را نشان می دهند ، تکمیل می شود . ممکن است ( اما نه الزاماً ) که نقشه های فیزیکی هدف های ویژه را نیز در بر گیرد » (همان ، 32).
« برنامه ریزی، دانش و هنر استفاده منطقی و بهینه از منابع برای رسیدن به هدف توسعه است یا برنامه ریزی کوشش های آگاهانه و تنظیم شده برای انتخاب و پیمودن بهترین راه ها برای رسیدن به هدف های مشخص است » ( جمعه پور ،133 : 1385) .
فریدمن برنامه ریزی را اینگونه تعریف می کند : « برنامه ریزی اساساً یک روش اندیشیدن به مسائل اجتماعی و اقتصادی است ، جهت گیری برنامه ریزی عمدتا به سوی آینده است ، عیناً به ارتباط میان هدف ها و تصمیم های جمعی مربوط می شود و برای جامع بودن خط مشی و برنامه تلاش می کند » .(Friedman ،61: 1975، جمعه پور ،135: 1385). همچنین به زعم وی برنامهریزی فعّالیتی است که جامعه کوشش می کند از طریق آن بر خویشتن کنترل داشته و آینده را بر پایه عقل پیریزی نماید.(لطیفی،1379) و همچنین برنامه ریزی را تلاشی برای مرتبط کردن شناخت با اقداماتی در عرصه اجتماعی تعریف کرده است» (صرافی ، 153 :1377 ).
به گفته چادویک « برنامه ریزی یک سیستم کلی ذهنی است با ایجاد یک سیستم ذهنی مستقل اما منطبق بر دنیای واقعی . ابتدا پدیده تحول را شناخته ، سپس آن را پیش بینی کرده و بالاخره آن را ارزیابی می کنیم . هدف بهینه کردن سیستم دنیای واقعی از طریق بهینه نمودن سیستم ذهنی می باشد ( لی ، ،3 : 1366، جمعه پور ،135: 1385).
« برنامه ریزی به عنوان یک فرآیند ، بر اساس تجزیه و تحلیل وضعیت گذشته و مقایسه آن با روند موجود و برای آینده ای بهتر شکل می گیرد . به عبارت دیگر « برنامه ریزی بر پایه واقعیت ها استوار است و اطلاعات آماری مناسب ، یک نیاز اساسی برای رهنمود ها ، در زمینه راهبری و هدایت برنامه ریزی است » (لطیفی ، کتاب ماه علوم اجتماعی ،30).
« برنامه ریزی ، فرآیند تصمیم گیری است ، که هدف آن ترکیب بهینه فعالیت ها در ناحیه ای مشخص است که با توجه به هدف های تعیین شده نظام ، و فشار های ناشی از منابع موجود و استفاده از سیاست به وسیله آن هماهنگ می شود » ( زیاری ،16: 1388).
« از لحاظ سیستمی ، علم اداره و کنترل سیستم ها را به منظور بهبود زندگی انسان ها علم برنامه ریزی
می نامند » ( همان، 16 ) .
« برنامه ریزی فعالیتی است که با اداره و کنترل یک سیستم آن را به سوی هدف های هماهنگ در رابطه با نظام ارزشی جامعه هدایت می کنند»( همان، 16 ) .
« تین برگن برنامه ریزی را کار خردمندانه و به کار بستن روش های درست می داند و یا چامبرلین معتقد است که برنامه ریزی ، مدیریت نظام دار دارایی ها ست » ( معینیان ،7: 1370 به نقل از لنگرودی ،14: 1386).« برنامه ریزی نحوه استفاده از منابع محدود برای رفع نیازهای نامحدود است به نحوی که بالاترین رضایت را به ما می دهد » ( لنگرودی ،15: 1386).نهرو برنامه ریزی را اینگونه تعریف می کند « برنامه ریزی به کار گیری هوش برای مقابله با واقعیات و شرایط واقعی و یافتن راه در جهت کل مسائل تعریف کرده است (رحیمی موقر،70 :1372به نقل از لنگرودی ، 15: 1386) .و یا « برنامه ریزی عبارت است از پویش هدایت عقلانی مکانیسم تصمیم گیری ، در امور توسعه اقتصادی-اجتماعی ، در ابعاد زمانی بلند مدت ، میان مدت و کوتاه مدت ... به منظور بهره برداری منطقی و هماهنگ از امکانات و منابع ، در جهت تامین نیازمندی های عمومی و اساسی جامعه ( پولاد دژ ، 103: 1367 به نقل از لنگرودی 15).«برنامه ریزی تصمیمات منظم بر اساس سلسله مراتب عملیات است » (راتکلیف1981).« تعیین هدف کوتاه مدت در راه رسیدن به آن و یا تعهد برای انجام مجموعه ای از عملیات به منظور تحقق اهداف » برنامه ریزی نامیده می شود ( کنتز و دیگران 1988).به طور خلاصه نویسندگان ایرانی تعاریف زیر را برای برنامه ریزی ارائه داده اند . « نظام تصمیم گیری برای تعیین خط مشی ها ( زمردیان:1364) . کوششی برای انتخاب بهترین راه کار ( شیعه :1377) . جریان آگاهانه یا سلسله اقدام های مرتبط با یکدیگر ( معصومی اشکوری:1370). پویش هدایت عقلانی مکانیزم تصمیم گیری در امور توسعه( آسایش 1375). اندیشیدن و تنظیم پیشاپیش امور ( هیراسکار 1376) . فعالیتی عمومی برای رسیدن به اهداف( حسین زاده دلیر : 1380) و در نهایت « در کتاب های مربوط به برنامه ریزی تعریف های گوناگونی برای مفهوم برنامه ریزی یافت می شود که مجموع این تعاریف در چهار مفهوم زیر مستتر است :
-جریان و مداومت : برنامه ریزی فرا گردی است که باید مداومت داشته باشد .
-ارشاد و هدایت : برنامه ریزی متضمن ارشاد ، هدایت و مداخله در فعالیت های جمعی است .
-درون گری و هدف گیری : برنامه ریزی فعالیتی است جهت دار و درونگر.
-تفکر و عقلانیت : برنامه ریزی فعالیتی است حساب شده و منطقی» (آسایش، 4 :1388 ) .
2-1-3-انواع برنامه ریزی
« با توجه به تنوع تعاریف برنامه ریزی و در قالب چارچوب برنامه ریزی عمومی برنامه را می توان بر حسب اهداف ، شرایط موجود جامعه ، مقاصد برنامه ریزان ، چگونگی اجزای و ... به انواع گوناگون تقسیم کرد »
( آسایش، 16 : 1388 )
2-1-3-1- برنامه ریزی در نظام سوسیالیستی
« در برنامه ریزی کمونیستی » فرآیندهای تولید کشور در همه جزئیات و با بهره گیری از ابزار تولید ملی مشخص می شود » ( لطیفی،4 :1389 ) بنیان این نوع برنامه ریزی ریشه در اندیشه کارل مارکس قرار دارد که بر مبنای مالکیت ابزار تولید و کنترل و سیطره به واسطه آن استوار بود بنابراین هدف اقتصاد برنامه ریزی شوروی نیز در ابتدا « کنترل کامل ابزار تولید » و ایجاد « موسسه بزرگ اقتصادی » برای تولید عمومی بود که در عین رفع مشکلات و نواقص اقتصاد آزاد – که بر جهان سیطره داشت – بتوان اقتصاد را به سمتی مشخص هدایت کرد ( لطیفی،4 :1389 ) بر این اساس این نوع برنامه ریزی به دنبال ایجاد و پی ریزی جامعه ای نو است و این فرایند امری دائمی است ، همچنین « تعیین اولویت ها و تدوین و اجزای برنامه در مسئولیت و حیطه عمل دولت است ، در کشورهای در حال توسعه نیز که سرمایه گذار اصلی و اجرا کننده برنامه ها دولت است حالتی از برنامه ریزی سوسیالیستی یا اجباری وجود دارد » ( موسوی شاهرودی،43 :1388 ) . « باید دانست که در سیستم هایی اقتصادی سوسیالیستی بازار نابود می شود و برنامه جای آن را می گیرد » ( زمردیان ، 240: 1364 )
2-1-3-2- برنامه ریزی در نظام سرمایه داری
این نوع برنامه – بر خلاف نظام برنامه ریزی سوسیالیستی – به دنبال ایجاد نظام اجتماعی جدیدی نیست بلکه برنامه ریزی وسیله ای است برای اینکه « رشته اقتصادی موجود را دائمی و پر دوام و قوام سازد » و با توجه به اهمیت بخش غیر دولتی در اقتصاد جوامعی که این نوع برنامه ریزی را به کار می برند ، به طبع حیطه عمل برنامه ریزی نیز محدودیت بیشتری دارد و « عمل برنامه ریزی به نوعی نظارت و راهنمایی و تنظیم کلی جهت [ انجام ] فعالیت ها می انجامد . بدین ترتیب برنامه ریزی در نظام سرمایه داری عبارت است از کوشش آگاهانه دولت از طریق سیاست های مختلف مالی و پولی خود برای رشد سریع اقتصادی همراه با میزان اشتغال بالا و قیمت های ثابت ، دولت های سرمایه داری پذیرفته اند که مکانیسم بازار ممکن است به موقعیت های بسیار بی ثباتی منجر شود ، از این جهت فعالانه می کوشند تا شرایطی را ایجاد کنند که هم از بی ثباتی اقتصادی جلوگیری کنند و هم در عین حال رشد اقتصاد را نیز تشویق نمایند » (موسوی شاهرودی،34 : 1388 )
برنامه ریزی در نظام سرمایه داری خود به دو نوع دیگر تقسیم می شود :
(1) برنامه ریزی تشویقی
(2) برنامه ریزی ارشادی
در برنامه ریزی تشویقی دولت با اقدامات خود همانند صدور پروانه، اجازه بهره برداری از منابع اقتصادی ، تشویق و دادن مشوق های مالیاتی سعی می کند سرمایه گذاری را در جهت مطلوب هدایت نماید . در برنامه ریزی ارشادی « دولت نیازها و امکانات مختلف را با پیش بینی آینده به اطلاع مردم می رساند تا هر کسی که به دنبال سود است، بداند که در چه زمینه هایی به امکانات بیشتر وجود دارد تا آنجا سرمایه گذاری کند. در واقع [ هدف ] در این نوع برنامه ریزی ایجاد هماهنگی در رشد اقتصادی و از میان بردن عدم تعادل های اقتصادی بازار از طریق کمک به صنایع اصلی با کمک به توسعه صادرات ، منطقه ای کردن صنایع و تولید کالاهای سرمایه ای به منظور تامین رشد مداوم و دراز مدت است » (موسوی شاهرودی،34 : 1388).
2-1-3-3- برنامه ریزی در نظام اقتصادی مختلط :
برخی از اقتصاددانان بر این باورند که ظهور اقتصاد مختلط نتیجه تضاد در سیستم « سرمایه داری » و « کمونیسم » با یکدیگر است و از آنجایی که کشورهای در حال توسعه مشتاق پیدا کردن راه حل میانه برای غلبه بر کاستی های جوامع خود هستند . اقتصاد مختلط چنین راه حل میانه ای را به وجود می آورد چراکه مشخصه بارز نظام اقتصادی مختلط این است که در یک زمان هر دو بخش خصوصی و دولتی به فعالیت اقتصادی می پردازند و بنیان اندیشه اقتصاد مختلط نیز این است که بخش خصوصی و دولتی نه تنها رقیب یکدیگر نیستند بلکه مکمل یکدیگر نیز هستند . در این روش سرمایه گذاری رفاه مردم در نظر است و اگر سرمایه گذاری سود آور هم نباشد به علت اینکه برای رفاه مردم انجام می گیرد ضروری است و دولت آن را انجام می دهد ( همان ، 35 ) .
اما علاوه بر تقسیم بندی برنامه ریزی به شکل فوق و یا اشکال کلی دیگر همانند « برنامه ریزی اجتماعی ، برنامه ریزی اقتصادی و برنامه ریزی فیزیکی « ( لطیفی، 95 :1389 ) – با توجه اختلاف نظرهای فراوان در این زمینه – و با جمع بندی نظرات ارایه شده می توان انواع برنامه ریزی را به صورت زیر تدوین کرد:
2-1-4- برنامه ریزی از نظر مدت اجرا
« از مهمترین انوع برنامه ریزی ، برنامه ریزی مقید و دیگری برنامه ریزی انعطاف پذیر است در آغاز رواج برنامه ریزی تصور می شد که می توان برنامه ای معین را برای مدتی معلوم طرح کرد و تا پایان دوره برنامه به تمام نکات آن مقید بود اما تجارب متعدد نشان داد که چه در عرصه برنامه ریزی های اقتصادی و اجتماعی و چه در برنامه ریزی های کالبدی ، به حکم پویایی روابط حاکم بر جوامع ، مقید بودن به برنامه ای ثابت مشکلاتی را به همراه خواهد داشت که شاید از بی برنامه گی نیز بدتر باشد لذا با توجه به این نکات ، برنامه ریزی را می توان از نظر مدت اجرا به خاطر بررسی اقدامات انجام شده و جبران اشتباهات یا نواقص ، به چند دوره تقسیم نمود » ( شیعه، 89 :1385)
2-1-4-1- برنامه ریزی بلند مدت :
طول این برنامه غالبا بین ده تا بیست سال می باشد این برنامه زمینه اجرای برنامه های کوتاه مدت و میان مدت را فراهم می کند علت نیاز به آن معمولا ایجاد چهارچوب کلی و آینده نگرانه در زمینه مورد توجه برنامه است که بر اساس این چارچوب می توان نیاز ها و امکانات آینده را مشاهده کرد . در این نوع برنامه عواملی که موجب تغییرات مقطعی و سریع می شود ، مانند اثرات آب و هوایی در محصولات کشاورزی در نظر گرفته نمی شود و اساسا عواملی مورد نظر است که اثر آنها در بلند مدت ظاهر می شود و می توان آن را با اطمینان قابل قبولی برآورد نمود مانند رشد جمعیت ، تکنولوژی . در برنامه ریزی دراز مدت مسیر کلی رسیدن به اهداف نهایی جامعه مشخص می شود و دور نمای آینده وضع اقتصادی و اجتماعی تعیین می شود و در مباحث و بخش صنعتی برنامه ریزی بلند مدت به فاصله زمانی مابین تصمیم به تغییر دادن تجهیزات اصلی و اساسی تولید و اجرای این تصمیم اطلاق می شود و در مباحث سیاسی و اجتماعی و حوزه های کلان دیگر برنامه ریزی بلند مدت ، مترادف " چشم انداز " تعریف می شود ( ماکوئی : 1383 ، حسین زاده دلیر : 1385 ، آسایش : 1388 ، شیعه : 1369 ، شاهرودی : 1388 ، سیف الدینی: 1381) .
2-1-4-2- برنامه ریزی میان مدت :
برنامههای میان مدت،ترجمان کمی و کیفی دیدگاهها و موضوعات مطرح شده در برنامههای بلند مدت است.در برنامه میان مدت،بخش قابل قبولی که به تناسب اولویتها و سیاست ها و امکانات زود هنگام و قابل دسترس کشور در یک دوره زمانی معین از میان دیدگاه های بلند مدت گزینش گردیده،در طول یک مدت پنج ساله مورد توجه قرار گرفته و پس از اجرا باید بتواند دستیابی به قسمتی از وعده های داده شده در یک مدت طولانی تر را به تناسب ماموریت اصلی کشور تحقق بخشد( مدرکیان ،11 : 1386) معمولا مدت اجرای آن بین سه تا هفت سال است و گاه می تواند به دو سال نیز برسد و اگرچه این نوع برنامه ریزی در قالب همان برنامه ریزی بلند مدت و با هدف های کلی آن ، به مرحله اجرا در می آید اما در عمل به سیاست های اقتصادی و اجتماعی کشورها نیز بستگی مستقیم دارد در برنامه ریزی میان مدت فهرست برنامه مشروح تر از برنامه های بلند مدت است . اگر در برنامه های بلند مدت ، هدف های کلی مورد بحث قرار می گیرد، برنامه های میان مدت به گونه ای است که راه های رسیدن به این هدف ها مورد توجه است . ویژگی های این برنامه عبارتند از :
1-بهره دهی بسیاری از پروژه های صنعتی و ساختمانی قبلی را در می گیرد
2-مدت آن آنقدر طولانی است که نوسانات تولیدات کشاورزی و بعضی نوسانات دوره ای اقتصاد را سر شکن می کند .
3- و در عین حال طول مدت این برنامه آنقدر کوتاه است که پیش بینی و فر افکنی قابل قبول را امکان پذیر می سازد .
4-گرایش کلی در این برنامه به سمت تاکید بر روی بنیان هایی است که در آن آبادانی کشور نقش اساسی دارد . مثال : توسعه بهداشت و درمان . ( حسین زاده : 1388، آسایش : 1388، شاهرودی: 1388 ) .
2-1-4-3- برنامه ریزی کوتاه مدت : طول این برنامه در کشورهای مختلف متفاوت است و معمولا حداکثر برای مدت 1-2 سال تنظیم می شود . در این برنامه چگونگی اجرای سیاست های دولت مرکزی مشخص می شود و سیاست های اتخاذ شده در این دوره را سیاست های کوتاه مدت می گویند . معمولا هر اندازه مدت اجرای برنامه کوتاهتر باشد اجرای آن برنامه در رابطه با واقعیات ، قابلیت اجرای بیشتر و بهتری دارند . این نوع برنامه ها لزوما عملی تر و دقیق تر است چون به تحقیق نزدیکتر می باشد و قابلیت اطمینان بیشتری را دارا است . گرچه در حوزه مباحث صنعتی این نوع برنامه ریزی را، برنامه ریزی ای تعریف می کنند که هیچگونه قاعده ای جهت تعیین افق آن وجود ندارد و تنها شامل اولویت بندی ها و ظرفیت ها ست . ( ماکویی: 1383 ، حسین زاده دلیر: 1388 ، آسایش: 1388 ) .
2-1-5- برنامه ریزی از نظر سطوح برنامه ریزی :
برنامه ریزی بر اساس پیچیدگی ساختاری و کاربرد خاص آن به سه قسمت تقسیم می شود .
2-1-5-1- برنامه ریزی کلان ( در سطح کلان و یا برنامه ریزی جامع ) :
برنامه ریزی جامع که به آن برنامه ریزی یک کاسه یا کلی نیز گفته می شود . پیشرفته ترین شکل برنامه ریزی است ، برنامه ریزی در این سطح بر حسب اجزای کلی تشکیل دهنده موضوع برنامه ریزی، مثلا در زمینه برنامه ریزی اقتصادی مثل مصرف کل ، تولید کل ، سرمایه گذاری ، پس انداز ، صادرات ، واردات و غیره ، مورد رسیدگی قرار می گیرد . برنامه جامع و تفصیلی حاصل جمع برنامه های جزئی یا بخشی است که در جهت سازگاری با چارچوب برنامه ملی بدر ستی هماهنگ و برنامه ریزی شده است . این برنامه ریزی بندرت جنبه عملیاتی پیدا می کند ، بلکه در بیشتر موارد ، آینده نگری اجزای کلی مورد توجه است و هنگام تدوین برنامه جامع توسعه ، برنامه ریزی کلان صرفا چارچوب کلی یا مرحله ای ابتدایی را بدست می دهد و در این نوع برنامه نیازی به وارد کردن متغییر های زیاد نمی باشد ( آسایش : 1388 ، حسین زاده دلیر: 1388).
2-1-5-2- برنامه ریزی بخشی ( در سطح بخش ) :
در برنامه ریزی بخشی معمولا وجوه مختلف بخش های تولیدی و اقتصادی و اجتماعی در نظر گرفته می شود ( حسین زاده دلیر، 18: 1373) این برنامه ریزی ، فرآیند تنظیم روند تغییرات حال و آینده یک بخش معین اقتصادی و اجتماعی در چارچوب هدف های ملی است . « با توجه به این توضیح ملاحظه می شود که مجموعه بخش ها ، برنامه ریزی کلی یا ملی کشور را تشکیل می دهند و مسئولیت اجرای برنامه هر بخش به عهده یک دستگاه اجرایی است . برنامه ریزی بخشی - در دو روش متفاوت در برنامه ریزی توسعه – وارد می شود :
1- اقتصاد را به چند بخش اصلی مانند بخش کالاهای مصرفی و کالاهای سرمایه ای یا بخش کشاورزی و غیر کشاورزی تقسیم می نماید ، تا برنامه کلی را بر پایه فعالیت های هماهنگ شده این بخش های اساسی تدوین کنند . این روش را مدل برنامه ریزی کامل بخش اصلی می نامند .
2- برنامه ریزی بخشی در یک بخش منفرد متمرکز می شود ، نه در کل اقتصاد ملی و به عنوان وجودی یگانه یا ترکیبی از چند بخش اصلی می باشد که این مدل را پروژه کمک بخشی می نامند بنابراین در این روش در هر بخش ، طرح ها و پرده های مختلفی وجود دارد که هر کدام برای یک منطقه ، یا تعدادی از آنها ، برای یک منطقه تهیه و تدوین می شود که مجموعه آنها اقتصاد ملی را تشکیل می دهد . در رابطه با این برنامه ریزی یک تقسیم بندی به صورت زیر نیز ارایه شده است :
1) بخش های منطقه ای : بخش های اقتصادی هستند که محصولات تولید آنها را نمی توان به سایر مناطق حمل نمود ، زیرا قابلیت حمل و نقل وجود ندارد و یا هزینه آن بسیار زیاد است مانند خدمات شخصی .
2) بخش های ملی : بخش های اقتصادی هستند که محصولات تولید شده آنها را نمی توان به خارج از کشور صادر نمود . مانند خدمات دولتی
3) بخش های بین المللی : بخش های اقتصادی هستند که محصولات تولید شده آن را می توان به خارج از کشور صادر نمود . مانند بخش کشاورزی و صنعت ( آسایش ،20 : 1388) .
2-1-5-3- برنامه ریزی طرح یا پروژه :
برنامه ریزی که در طرح ها و پروژه های داخل بخش انجام می گیرد . طرح یا پروژه نامیده می شود و منظور از طرح ، مجموعه ای از عملیات مشخص و وابسته است که با هزینه ای معین در یک دوره زمانی معین برای رسیدن به یک هدف معین انجام می گیرد . مانند توسعه یک کلینیک داخل بخش بهداشت در طرح های جامع شهری . لذا هر طرح از چند پروژه تشکیل می شود . در برنامه ریزی طرح یا پروژه غالبا موارد زیر مورد توجه قرار می گیرد .
1-مجموعه خدمات و عملیات معین که مورد نیاز است . از نظر مالی و فنی محاسبه می شود .
2-زمان و مدت اجرای طرح مشخص می گردد .
3-طرح بر اساس اهداف برنامه کلی تدوین می شود .
4-ریز برآورد هر طرح انجام می گیرد . لذا هزینه های طرح به معیاری برای سنجش اقتصادی بودن و یا ارزیابی میزان سودمندی آن می باشد ( آسایش ، 1388 ، حسین زاده دلیر، 1388 ).
2-1-6- برنامه ریزی در ابعاد فضایی یا از لحاظ پوشش جغرافیایی
« هر برنامه ای که تنظیم می شود ، معمولا برای اجرا در یک قلمرو جغرافیایی معین می باشد که گاهی چند کشور و گاهی یک کشور و گاهی یک منطقه را در بر می گیرد . هدف در این برنامه ریزی رشد و توسعه آن حوزه جغرافیایی است . لذا به این اعتبار می توانیم برنامه ریزی را به چند دسته زیر نیز تقسیم نماییم ( آسایش ، 21 : 1388) .
2-1-6-1- برنامه ریزی ملی :
در برنامه ریزی ملی برنامه ها و سیاست ها ی توسعه اقتصادی و اجتماعی سرزمین و الگوی توسعه و سیاست رشد در سطح کلی مطرح و شیوه های مناسب آن ارزیابی و انتخاب می شود ( حسین زاده دلیر ، 1373) . « این نوع برنامه معمولا برای اجرا در سراسر فضای ملی ( کشور ) تنظیم می گردد . در این نوع برنامه ریزی ، دولت مرکزی موظف به تنظیم برنامه است ... این برنامه ریزی می تواند ار شادی و یا دستوری و یا مختلط باشد و همچنین به اعتبار زمان می تواند کوتاه مدت ، میان مدت و یا بلند مدت باشد » ( آسایش ،21 : 1388).
برنامه ریزی ملی قابل تفکیک به برنامه ریزی منطقه ای است که در این معنا خود برنامه ریزی منطقه ای نیز می تواند به پنج بخش تقسیم گردد که عبارتند از : (1) برنامه ریزی در سطح استان (2) برنامه ریزی در سطح شهرستان (3) برنامه ریزی در سطح دهستان (4) برنامه ریزی در سطح شهر (5) برنامه ریزی در سطح روستا (همان ،21) در حالی که برخی دیگر همانند حسین زاده دلیر چنین دیدگاهی نداشت و برنامه های ذکر شده را جزئی اصلی برنامه ریزی در ابعاد فضایی می دانند و نه زیر مجموعه برنامه ملی ( حسین زاده دلیر: 10، 1388) .
2-1-6-2- برنامه ریزی شهر ی- روستا یی( urban planning - rural planning )
برنامه ریزی شهری با توجه به اقتصاد و عملکرد عوامل شهری ، نحوه استفاده از اراضی ، محله بندی ، مسکن ، ترافیک ، فضای سبز و غیره در رابطه با جمعیت و عملکرد شهر مورد بررسی قرار می گیرند .
[ در حالی که در برنامه ریزی روستایی ] به مسائل و مشکلات روستاها پرداخته شده و مسائلی از قبیل تولید و عرضه محصولات کشاورزی و دسترسی روستاها به خدمات عمومی ( خانه بهداشت ، مسجد ، مدرسه ، حمام و مسکن ) مورد بررسی قرار می گرد » ( آسایش،23-24 : 1375) .
2-1-6-3- برنامه ریزی منطقه ای / ناحیه ای
« برنامه ریزی منطقه ای فرآیندی است در جهت تنظیم و هماهنگ کردن برنامه های مختلف اقتصادی و اجتماعی با نیازها و امکانات محلی و منطقه ای. در این برنامه ریزی چون مشارکت مردم نیز مطرح می باشد ، می توان آن را برنامه ریزی از پایین به بالا در جهت انطباق برنامه های کلان با ویژگی های ناحیه دانست . برنامه ریزی از دیدگاه حوزه جغرافیایی ممکن است بنابه دلایلی مانند عقب افتادگی نسبی مناطق فقط قسمتی از یک کشور را در بر بگیرد و برای هر یک از مناطق کشور برنامه ای تنظیم شود و بعد این برنامه ها با یکدیگر تلفیق شده ، برنامه کشور را به وجود آورد . در برنامه ریزی ناحیه ای [ منطقه ای ] برنامه ریزان بیشتر به فکر استفاده بهینه از منابع و قابلیت های منطقه و همچنین برطرف نمودن عدم تعادل های منطقه ای هستند در این برنامه ریزی ف برنامه ریزان باید به مشخصاتی توجه نمانید که یک منطقه می تواند در آینده داشته باشد . زیرا قابلیت منطقه در آینده حکایت از وجود منابع برای توسعه آن مناطق است . در این صورت لازم است برنامه ریزان ، برنامه خود را متناسب با قابلیت و توانایی های منطقه طراحی نمایند . در تعیین محدوده هر منطقه از معیارهای گوناگون مانند منطقه جغرافیایی ، توسعه اقتصادی ، اداری ، نژادی و اقلیمی ، مذهبی ، فرهنگی ، مرزهای سیاسی و ... استفاده می شود .
در برنامه ریزی منطقه ای یا ناحیه ای می توان از اجزای کوچکتری مانند برنامه ریزی محل ( Local planning) نیز استفاده نمود که در این صورت برنامه ریزی دقیق تر خواهد بود » ( آسایش ،22 :1388 ، حسین زاده دلیر، 23: 1388 J .R .Boudville : 1966 ).
2-1-6-4- برنامه ریزی بین المللی
« با توجه به ارتباط روز افزون کشورها با یکدگر و گسترش روابط اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی و ... کشورها با یکدیگر ، موجبات تنظیم برنامه در سطح چند کشور فراهم می گردد و علت آن را می توان چنین بیان کرد که تحقق توسعه اقتصادی در یک کشور و استفاده از تکنولوژی موجود داخلی امکان پذیر نمی باشد بلکه نیاز به همگامی و همکاری با سایر کشورها به ویژه در زمینه انتقال تکنولوژی ، منابع نیروی انسانی و ... دارد . لذا باید یک سری اقدامات هماهنگ در سطح چند کشور انجام پذیرد . در ضمن می توان یکی از عوامل تشکیل سازمان های بین المللی را همین نیاز به همکاری کشور ها دانست مانند برنامه ریزی در سازمان خوار و بار جهانی ، برنامه ریزی بین المللی در بازار مشترک اروپای غربی » ( آسایش ، 23 : 1388) .
2-1-7- انواع برنامه ریزی از لحاظ هدف :
2-1-7-1- برنامه ریزی توسعه: هدف اصلی ، به کار انداختن منابع موجود و بالقوه کشور در جهت توسعه اقتصادی سریع است . همانند افزایش ضریب رشد بخش خصوصی در کنار بخش دولتی ، نخستین وظیفه برنامه ریزی توسعه بر قراری نظم و اولویت و آینده نگری در هزینه دولت است و دولت سهم تعیین کننده ای در این برنامه ریزی دارد و مسئولیت تهیه و تنظیم و اجرای برنامه توسعه را بر عهده دارد . این برنامه ریزی به اعتبار جامعیت به برنامه ریزی جامع و غیر جامع ، به اعتبار حیطه عمل به سطوح ملی و منطقه ای تقسیم می گردد . همچنین دیگر شاخه های مهم این برنامه ریزی عبارتند از :
2-1-7-2- برنامه ریزی اقتصادی توسعه : این نوع برنامه ریزی فرآیند توسعه هماهنگ بخش های مختلف اقتصادی را با هدف برقراری تعادل و هماهنگی های لازم ، بر عهده دار.
لازم به ذکر است عناصر اصلی سیاست توسعه عبارتند از :
1-بررسی امکانات توسعه
2-بررسی امکانات توسعه
3-منابع طبیعی
4-تدارک چهارچوب بازارهای بیشتر و بهتر
5-تشویق به استفاده بهتر از منابع
6-تشویق به ازدیاد پس انداز در بخش های دولتی و خصوصی ( حسین زاده دلیر: 1375) .
2-1-8- انواع برنامه ریزی فضایی
برنامه ریزی فضایی توسعه ، یک برنامه ریزی غیر متمرکز است و توزیع جغرافیایی اصولی و منطقی نیروی کار و تخصیص منابع تولید در زمره وظایف اساسی این برنامه ریزی است . برنامه ریزی فضایی جزی لاینفک برنامه ریزی جامع توسعه و از اصول آن می باشد ( ماهنامه علمی ، اقتصادی و اجتماعی جهاد شماره 163).
2-1-8-1- برنامه ریزی فیزیکی
« برنامه ریزی فیزیکی برنامه ریزی مربوط به ساختار نظرات شما عزیزان:
|
||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب
|
||||||||||||||||||||||||||
![]() |